اگر بخواهیم یک چهارچوب برای طبیعت در معماری در نظر بگیریم
نحوه الهام گرفتن از طبیعت در چهارچوب های مختلف است که در این بخش به برخی از آنها می پردازیم
همانطوریکه در مقاله زیر ساخت با مفاهیم زیر ساخت سبز و معماری منظر آشنا شدید بهتر باشد که تعاریف بیشتری درباره الهام گرفتن معماری و طبیعت داشته باشیم.
در این ساختار معمار اصول سازه ای و معماری را لحاظ نمیکند و تنها به خلق اثر و ایده از محیط و طبیعت می پردازد.
به عنوان مثال معمار به محدودیت ها و نشدها فکر نمیکند و به دور از در نظر گرفتن پیش نیاز ها تنها به ایده پردازی و خلق اثر تمرکز میکند
تا بتواند بدون محدودیت ذهن خود را بر روی کاغذ پیاده سازی نماید.
زیرا زمانیکه سایز موارد را بخواهیم لحاظ نماییم به قدری با محدودیت های مختلف بر خورد میکنیم که قدرت خلاقیت را از معمار خواهد گرفت.
معانی به معمار این فرصت را می دهد تا طرح و اتود خود را بدور از نگرش سطحی خلق نماید.
شاید بهتر باشد تا با برخی از معمارانی که با این نگرش شروع به خلق اثری میکنند بیشتر آشنا شوید
تا دید معنایی آنها را که مبنای ساخت یک بنا بوده را بهتر درک کنید.
قوانین طبیعت معمار را راستا با قواعد طبیعت قرار داده و باعث می شود اثر و بنایی که خلق می شود با طبیعت همگام شود.
حفظ ساختار موجود در مقابل بارها ونیروهای وارد بر آن در پدیدههای طبیعت، مهمترین فلسفه وجودی سازه آنها است که در
سازههای طبیعی از روشهای مختلفی برای مقابله با نیروهای خارجی تهدیدگر استفاده میشود. در ادامه به چهار مورد آن اشاره میشود.
۱–۳ – استفاده حداکثری از تنشهای کششی و فشاری در سازههای خود
طبیعت همواره سعی دارد که تا حد امکان از تنشهای کششی و فشاری در سازههای خود استفاده کند و از تنشهای خَمشی جز در مواردی که
ساختار آن ماهیت لایهای دارد، استفاده نکند. اساساً همه ساختارهای طبیعی بافت لایهای دارند؛ یعنی سطوح و حجمها آنها از کنار و روی هم قرار گرفتن
لایهها به وجود آمده است. ماهیت لایهای موجب میشود تا در فرمهای طبیعی، فقط عکسالعملهای کششی و یا فشاری بوجود آید.
۲–۳ – مقاومت در برابر نیروها با انعطافپذیری و تغییر
این روش در سازههای طبیعی به وفور مشاهده میشود و از انعطافپذیری بالایی برخوردار است.
به عنوان مثال بسیاری از پرندگان ترجیح میدهند لانههای خود را بر روی شاخههای نرم و نازک درختان ایجاد کنند،
چرا که هر چه شاخهها از انعطافپذیری بیشتری برخوردار باشند؛ احتمال شکستن آنها کمتر خواهد بود. چنین رویهای سبب میشود که
ساختار ضمن صرف مصالح کمتر، پاسخگوی مقاومت به گونه بهتری نیز باشد.
۳–۳ – فرار از نیرو و جا خالی دادن در برابر آن
این روش نیز یکی از روشهای مقابله طبیعت در برابر نیروها است؛ و در حقیقت مبنای آن کاستن از مقدار و شدت نیروی وارده است.
مثلاً درختان در اثر وزش بادهای شدید، با خم شدن خود امکان عبور مقداری از نیروها را از بالای خود میدهند و به این ترتیب از میزان نیروی وارده بر تنهٔ آنها کاسته میشود.
۴–۳ – استفاده از نیروهای مزاحم علیه یکدیگر و یا خودشان
درختان در هنگام باد، خم میشوند و مقداری از نیروی باد را به شکل انرژی پتانسیل در خود ذخیره کرده و در حرکتهای رفت و برگشتی،
بخشی از این نیرو را خلاف جریان باد، تخلیه میکند. قرارگیری شاخههای درخت به گونهای است که وزن یک سمت از درخت باعث نگهداری سمت دیگر درخت میشود و بالعکس.
در معماری مشابه این رفتار در ساختار دکل و دهانه اصلی پل آلامیلو اسپانیا طراحی شده توسط کالاتراوا دیده میشود. در طراحی و ساخت این پل، تعادل بین دکل و دهانه
با تلفیق بر اصول زیبایی شناختی به صورت غیر متقارن برقرار شده است، به گونهای که دکل و دهانه اصلی پل، هر یک عاملی برای نگهداری دیگری هستند.